به گزارش تیتربرتر؛ درامهای ورزشی ساخته شده در ایران طی دهههای اخیر عموما آثاری نامطلوب بهلحاظ فرمی و محتواییاند. همین م رد نیز موجب رویکرد مخاطبان در مواجهه با این فیلمها قهری و پسزننده باشد. فیلم پرویزخان انا از منظر فرم یکی از آثار متفاوت و شاخص تولید شده در نوع درام ورزشی است. کارگردان فیلم که فیلمنامهنویس آن نیز بوده است، با بهره جستن از سوژهای قدیمی و دربردارنده بار بیوگرافی، مسیر ساخت را به سمت و سوی اثری جذاب و مخاطبپسند گشوده است. مسیری که به واسطه تبلیغات گسترده هنگام اکران از این پتانسیل برخوردار است تا در گیشه فروش نیز به موفقیتی احتمالی دست یابد.
با وجود موارد مذکور، فیلم بهواقع چالشی میان حقیقت و قضاوت است. داستان باریک، کمعمق و مبتنی بر واقعیت این فیلم درباره پرویز دهداری سرمربی سابق تیم ملی فوتبال در سالهای ۶٠ (۱۳۶٠) است که برای اعزام اعضای تیم به مسابقات آسیایی با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکند. دهداری که به پرویزخان شهرت دارد، درصدد است با تعویض بازیکنان پیشین و تشکیل گروهی جوان به هر روشی که امکان دارد راهی مسابقه شود. این تصمیم، درست مصادف با روزهای جنگ هشت ساله با عراق و پیچیده شدن روابط میان کویت و ایران و برخی جنبشهای سیاسی-نظامی در کشور است. از این جهت است که پرویزخان (سعید پورصمیمی) در بحبوحه روزهای خون و آرامش نه راه پس دارد نه راه پیش؛ تنها راهحل ممکن، تبعیت کردن مقابل درخواست نیروهای نظامی و در نظر گرفتن مصالح کشور در وضعیتی حاد است.
دهداری در مقام یک مربی که هرگز قصد عقب کشیدن و جا زدن را ندارد، اکنون باید بین آرزوهای جوانان، خواستههای قلبیاش و شرایط موجودِ کشور یکی را انتخاب کند. او گویی قصد دارد دود را از کنده بلند کند و نقش تجربه قدیمیترها در انجام هر کاری را به رخ بکشد. بر اساس این دیدگاه، پرویز دهداری شخصیتی دلسوز، مهربان و درعینحال یکدنده و سمجی است که در اغلب مواقع آزمون و خطا کردن را به کرنش مقابل مقامات مملکتی ترجیح میدهد. دهداری شخصیتی خارقالعاده یا متمایز از دیگران نیست اما اهداف او به چشم رؤسا نمیآید و همین نکته نشان میدهد که کمتر کسی توان آن را داشته تا این حد پافشاری و پایداری کند. در سوی دیگر ماجرا، نیروهای دیگری مثل مسئولین وزارتخانه و مقامهای نظامی-امنیتی کشور حضور دارند که هیچچیز را بر جنگیدن و مقاومت در برابر دشمن ارجح نمیدانند. آنان نیز به نوعی برای حمایت از مردم و حفظ میهنشان جهت اعزام نشدن بازیکنان اصرار میورزند اما در آن هنگامه پرغوغا از گفتههای آنان سوءبرداشت میشو. همین مورد تا حدی قضاوت کردن در این برهه را برای هر بینندهای دشوار میکند؛ این که پرویز خان باید از تصمیمش سرباز زند و به مبارزه در زمین فوتبال ادامه دهد یا مسئولان به هر طریقی که ممکن است او را از نقشههایی که در سر دارد منصرف کنند و با مشاهده مخاطرات موجود، جان رزمندگان را بیش از این به خطر نیندازند.
در یکی از سکانسهای فیلم نیز شاهد هستیم که پرویزخان و سایر بازیکنها با وجود تاخیر در سوار شدن به هواپیما اما دستآخر به سمت مقصد حرکت میکنند. تصمیمی دشوار که هالهای از تردید و نگرانی را بر چهره مربی میاندازد و اضطراب حاکم بر فضا را چندبرابر میکند. دهداری در این لحظات نمیداند چگونه مساله اصلی را با دستیارش رضا (علی باقری) و کل گروه در میان بگذارد و آنان نیز آگاه نیستند که حقیقتا در مغز او چه میگذرد. برزخی که در این میان تشکیل میشود درواقع مسیرهای منطقی اندیشیدن را نزد هر انسانی مسدود میکند.
به هر جهت فیلم پرویز خان تصویری کمتر دیده شده از گوشههای ناپیدای تاریخ ورزش ایران است؛ تاریخی که گاهی تعمدا بخشهایی از آن گم و نادیده گرفته میشود.
نویسنده: فاطمه فریدن